این ممکن است یک آلرژی غذایی به نظر برسد، اما تا حدودی به علت نشانههای بیماری، متفاوت از آلرژی است. در مورد یک بیماری خودایمنی مانند این، سیستم ایمنی به پروتئین و اندامهای هدف مربوط به آن حمله میکند.
یک قرن پیش، دانشمندان انگلیسی رابطهای بین بالارفتن سطح بهداشت و افزایش بیماریهای آلرژیک پیدا کردند؛ اولین نکته این بود که سیستم ایمنی ما به درستی آموزش نمیبیند.
آیا تا به حال دست توی بینیتان کردهاید؟ نخندید. از نظر علمی، این یک سؤال جالبتوجه و حائز اهمیت است. آیا فرزندانتان دست توی بینیشان کردهاند؟ آیا کثیفی بینی را خوردهاند؟ در پاسخ به این سؤالها باید گفت: شاید بدن شما نیاز دارد که بداند چه مخاطرات ایمنیای در محیط پیرامونش در کمین هستند.
آیا تا به حال دست توی بینیتان کردهاید؟ نخندید. از نظر علمی، این یک سؤال جالبتوجه و حائز اهمیت است. آیا فرزندانتان دست توی بینیشان کردهاند؟ آیا کثیفی بینی را خوردهاند؟ در پاسخ به این سؤالها باید گفت: شاید بدن شما نیاز دارد که بداند چه مخاطرات ایمنیای در محیط پیرامونش در کمین هستند.
آیا شما باید از صابونهای آنتیباکتریال یا ضدعفونیکنندههای دست استفاده کنید؟ خیر. آیا ما آنتیبیوتیکهای زیادی مصرف میکنیم؟ بله. دکتر مگ لمون، متخصص پوست در دنور که بیمارانی با مشکلات خودایمنی و آلرژی را درمان میکند، میگوید: «به بیمارانم میگویم وقتی که بخشی از غذایتان روی زمین میافتد، لطفا آن را بردارید و بخورید».
او میافزاید: «صابونهای آنتیباکتریال را کنار بگذارید. خودتان را ایمن کنید! اگر واکسن جدیدی ارائه شد، بهسرعت از آن استفاده کنید. زمانی میتوانم بگویم که من زندگی فرزندانم را کاملا ایمن کردهام که آنها کثیفی بینیشان را بخورند». نسخه دکتر لمون برای داشتن یک سیستم ایمنی بهتر به همینجا ختم نمیشود. به گفته او، نهتنها باید دست توی بینیتان بکنید، بلکه باید کثیفی آن را نیز بخورید.
او با اندکی مزاح به این حقیقت اشاره میکند که اگر سیستم ایمنی ما تعاملات منظمی با جهان طبیعی نداشته باشد، دچار اختلال میشود و میگوید: «سیستم ایمنی ما به کار نیاز دارد. با گذشت میلیونها سال، سیستم ایمنی تحت هجوم دائمی (میکروبها) تکامل یافته است. حالا دیگر کاری برای انجامدادن ندارد».
دکتر لمون تنها نیست. ایمونولوژیستها و پزشکان برجسته، گهگاه شدیدا نسبت به روشهای ضدعفونی که در تقابل با محیط زیست ما هستند، تجدیدنظر کردهاند، اما چرا؟ برای پاسخ به این سؤال، اجازه دهید به لندن قرن نوزدهم برگردیم. نشریه انگلیسی هومیوپاتی، شماره ۲۹، چاپ ۱۸۷۲، حاوی مشاهدات آیندهنگر شگفتانگیزی بود: «گفته میشود که تب یونجه (آلرژی فصلی) یک بیماری اشرافی است و هیچ شکی در آن نیست که اگر این بیماری به طور کامل به سطوح بالای جامعه منحصر شود، به ندرت و شاید هرگز در بین تحصیلکردهها دیده نشود».
تب یونجه یک اصطلاح کلی برای آلرژیهای فصلی به گرده گیاهان و سایر محرکهای موجود در هواست. با این تفکر که تب یونجه یک بیماری اشرافی است، دانشمندان انگلیسی به نتایجی دست یافتند. بیش از یک قرن پیش در نوامبر ۱۹۸۹، مقاله بسیار مهم دیگری با موضوع تب یونجه منتشر شد؛ مقاله کوتاهی در کمتر از دو صفحه در BMJ با عنوان «تب یونجه، بهداشت و اندازه خانواده».
نویسنده، شیوع تب یونجه را در بین ۱۷ هزار و ۴۱۴ کودکی که در مارس ۱۹۵۸ به دنیا آمده بودند، بررسی کرده بود. از بین ۱۶ متغیری که دانشمندان کشف کرده بودند، او ارتباط قابلتوجهی را بین احتمال ابتلای یک کودک به آلرژی تب یونجه و تعداد خواهران و برادرانش تعریف کرد. آن ارتباط یک رابطه معکوس بود؛ به این معنی که هرچه کودک، خواهران و برادران بیشتری داشت، احتمال ابتلایش به آلرژی کمتر بود.
علاوهبراین کودکانی که خواهران و برادران بزرگتر از خود داشتند، کمترین احتمال ابتلا به آلرژی را داشتند. مقاله بر این باور بود که عفونتی که در دوران کودکی از طریق تماس غیربهداشتی با خواهران و برادران بزرگتر یا در دوران جنینی از طریق مادر که به وسیله کودکان بزرگتر آلوده شده است، به کودک منتقل میشود، از ابتلای او به بیماریهای آلرژیک پیشگیری میکند. در ادامه مقاله آمده است که در طول قرن گذشته، کاهش اندازه خانواده، بهبود امکانات رفاهی خانوار و بالارفتن استانداردهای بهداشت فردی، شانس انتقال عفونت در خانوادههای جوان را کاهش داده است.
این ممکن است به گسترش تظاهرات بالینی در بیماریهای آتوپیک منجر شود. به نظر میرسد که در قشر مرفه در مورد تب یونجه این اتفاق افتاده است.
این تولد فرضیه بهداشت است. اگرچه از آن زمان تا به حال، نظرات در مورد آن، تکامل و گسترش پیدا کرده، اما این فرضیه نگرش ژرفی دارد به چالشی که انسانها در رابطه با دنیای مدرن با آن مواجه هستند. اجداد ما در طول میلیونها سال برای بقا در محیط زیستشان تکامل یافتند.
برای اکثر انسانهای امروزی، آن محیط زیست با چالشهای سختی شناخته میشود مانند کمبود غذا یا غذاهایی که حامل بیماری بودند، آب کثیف و غیربهداشتی، آب گندیده و امثال آن؛ محیط زیست خطرناکی که برای زندهماندن در آن کارهای زیادی باید انجام میشد.
مرکز دفاعی بدن ما سیستم ایمنی است که ظریفترین سد دفاعی ماست. این سیستم نتیجه قرنها تکامل تدریجی است. مانند سنگ رودخانهای که با عبور سریع جریان آب از روی آن و لغزیدنهایی که در طول سفر خود به پایین رودخانه تجربه میکند، شکل گرفته و میگیرد. در اواخر این روند، انسانها یاد گرفتند که با توسعه انواع آداب و رسوم و عادتها، برای تقویت سیستم دفاعی قدمهایی بردارند.
در این راه، مغز، ارگانی که در توسعه عادات و آداب و رسوم به ما کمک میکند، جنبه دیگری از سیستم ایمنی ماست. از هوش همگانیمان برای کشف رفتارهای مؤثر استفاده کردیم. شروع کردیم به شستن دستها و از مصرف غذاهایی که تجربه نشان میداد میتوانند خطرناک یا مرگآور باشند، پرهیز کردیم.
در بعضی از فرهنگها، مردم از خوردن گوشت خوک اجتناب کردند؛ چیزی که امروزه ما میدانیم که بسیار مستعد آلودگی با انگل تریشینلا است. در بعضی مناطق دیگر، مردم خوردن گوشت قرمز را ممنوع کردند، چیزی که بعدا فهمیدیم ممکن است حاوی مقادیر سمیای از باکتری ای. کولای یا سایر باکتریها باشد. به شستوشوی آیینی در تورات، یکی از نخستین کتابهای آسمانی، اشاره شده است: «پس آنها باید دستها و پاهایشان را شستوشو دهند تا از مرگ رهایی یابند».
اگرچه ایدههای ما برای تقویت سیستم ایمنی ارتقا پیدا کرد، اما در بیشتر موارد، سیستم ایمنی ما تکامل نیافت. البته این به معنی عدم تغییر در آن نیست. سیستم ایمنی به محیط واکنش نشان میدهد. هنگامی که ما با خطرات مختلف مواجه میشویم، سیستم دفاعی ما تقابل با آنها را یاد میگیرد و در آینده با آمادگی بیشتری به مقابله با خطرات میپردازد.
به این صورت، ما با محیط سازگار میشویم. دهها هزاران سال از بقای ما گذشته است. در نتیجه، دستهایمان را شستیم، کف زمین را جارو کردیم، غذاهایمان را پختیم، از برخی غذاها کاملا اجتناب کردیم. بهداشت حیواناتی را که به عنوان غذا پرورش داده و ذبح میکردیم، بهبود بخشیدیم.
به ویژه در مناطق مرفه جهان، آب را تصفیه کردیم و سیستم لولهکشی ساختمان و تأسیسات تصفیه فاضلاب را توسعه بخشیدیم. باکتریها و سایر میکروبها را شناسایی و نابود کردیم. فهرست دشمنان سیستم ایمنی تا حد زیادی کاهش پیدا کرد، اگرچه بدن ما نشان میدهد که نمیتواند با این تغییر کنار بیاید.
ما باعث ایجاد عدم تطابق بین سیستم ایمنی که یکی از طولانیترین بازماندگان و متعادلشدهترینها در جهان است، با محیط زیستمان شدهایم.
در نتیجه فراگیری مؤثری که به عنوان گونه انسان کسب کردهایم، ما تعامل طبیعی سیستم ایمنی را نه فقط با انگلها بلکه حتی با باکتریهای مفید و انگلهایی که به آموزشوپرورش سیستم ایمنی کمک میکنند، کاهش دادهایم. سیستم ایمنی ما در زمان کودکی با میکروبهای زیادی مواجه نمیشود؛ نه فقط به این دلیل که خانههای ما تمیزتر شده، بلکه خانوادههای ما هم کوچکتر شده است (بچههای بزرگتر کمتری میکروبها را به خانه میآورند)، آب و غذاهایمان تمیزتر و شیر استرلیزه شده است که غالبا اشاره دارد به عدم تعامل با همه انواع میکروبهایی که عادت داشتیم به عنوان دوستان قدیمی در طبیعت با آنها مواجه شویم.
وقتی که سیستم ایمنی بهدرستی آموزش ندیده است، چگونه عمل میکند؟ میتواند واکنش افراطی نشان دهد. با چیزهایی مثل مایتهای موجود در گرد و غبار یا گرده گیاهان آزرده شود. همان چیزی که ما به آن آلرژی میگوییم؛ حملههای حاد سیستم ایمنی و التهاب به گونهای که نتیجه عکس داشته، آزاردهنده و حتی خطرناک باشد.
بر اساس آمار مرکز پیشگیری و کنترل بیماریها، تعداد کودکان مبتلا به آلرژی غذایی در ایالات متحده، بین سالهای ۱۹۹۷-۱۹۹۹ و ۲۰۰۹-۲۰۱۱ پنجاه درصد افزایش داشته است. در همان دوره، آلرژیهای پوستی افزایش ناگهانی ۶۹ درصدی داشته است که در نتیجه آن، ۱۲.۵ درصد کودکان آمریکایی، به اگزما و سایر التهابهای پوستی مبتلا شدند.
آلرژیهای تنفسی و غذایی همگام با بالارفتن سطح درآمد، افزایش یافت. پول بیشتر که معمولا مرتبط با تحصیلات بالاتر است، به معنای افزایش ریسک آلرژی است. اگرچه این ممکن است نمایانگر تفاوتهای موجود در کسانی باشد که چنین آلرژیهایی را گزارش میکنند، همچنین میتواند برخاسته از تفاوتهای موجود در محیط باشد. این روند در میان همه ملتها دیده میشود.
براساس یک مقاله تحقیقاتی از نشریه آلرژی و ایمینولوژی بالینی، «آلرژیهای پوستی در طول سه دهه گذشته در کشورهای صنعتی، دو یا سه برابر شده که ۱۵-۳۰ درصد کودکان و ۲-۱۰ درصد بزرگسالان را تحت تأثیر قرار داده است». بنا بر گزارش سازمان آلرژی جهانی، تا سال ۲۰۱۱، از هر چهار کودک در اروپا یک نفر آلرژی داشت و این رقم رو به افزایش بود.
با تقویت فرضیه بهداشت، گزارش خاطرنشان میکند که مطالعات انجامشده در مورد مهاجرت نشان داده است کودکانی که خارج از کشور (آمریکا) متولد شدهاند نسبت به مهاجرانی که کودکانشان در ایالات متحده به دنیا آمدهاند، کمتر به انواع آلرژی و بیماریهای خودایمنی مبتلا میشوند.
در بیماریهای التهابی روده، لوپوس، روماتیسم و مخصوصا بیماری سلیاک الگوهای مرتبطی وجود دارد. سلیاک در اثر واکنش افراطی سیستم ایمنی به گلوتن، پروتئین موجود در دانههای گندم، چاودار و جو، ایجاد میشود. این حمله، دیواره روده کوچک را تخریب میکند.
این ممکن است یک آلرژی غذایی به نظر برسد، اما تا حدودی به علت نشانههای بیماری، متفاوت از آلرژی است. در مورد یک بیماری خودایمنی مانند این، سیستم ایمنی به پروتئین و اندامهای هدف مربوط به آن حمله میکند. آلرژیها میتوانند واکنشهای گستردهای را در بدن ایجاد کنند. به عنوان مثال، حساسیت به بادام زمینی، باعث التهاب در مجرای تنفسی میشود که به شوک آنافیلاکسی معروف است و میتواند سبب خفگی شود.
در هر دو اختلال آلرژی و خودایمنی، سیستم ایمنی شدیدتر از قدرتش در جهت عکس یا شدیدتر از آنچه برای سلامتی میزبان نیاز است، واکنش نشان میدهد. نمیگوییم که همه این افزایشها به دلیل بهداشت بهتر، کمبودن عفونتهای دوران کودکی و ارتباط آن با ثروت و تحصیلات است. تغییرات زیادی در محیط زیست ما رخ داده است که از آن جمله میتوان به آلایندههای جدید اشاره کرد.
به همان میزان، فاکتورهای ژنتیکی هم قطعا وجود دارند. فرضیه بهداشت، هنگامی که به مبحث آلرژی و ارتباط معکوس بین فرایند صنعتیشدن و سلامتی میرسد، واقعا بهخوبی مقاومت کرده است. درست زمانی که بدنهای ما برای رسیدن به تعادل به شدت تلاش میکنند، خیابان مدیسون (مرکز شرکتهای تبلیغاتی و آگهیپردازی در شهر نیویورک آمریکا)، تمام توان خود را برای بالابردن سطح بهداشت، گاهی حتی به زیان ما، به کار گرفته است.
براساس تحقیق جدیدی که از سوی متخصصان انجمن کنترل عفونت و اپیدمیولوژی در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، ما از اواخر قرن هجدهم، به طور پیوسته تحت تأثیر بازاریابی محصولات بهداشتی قرار گرفتیم. دانشمندان دانشگاه کلمبیا که این تحقیق را انجام دادند، تلاش کردند تا بفهمند که چطور ما تا این حد شیفته محصولات صابونی شدیم. نکات مهم این تحقیق عبارتاند از:
- در اوایل قرن نوزدهم، کاتالوگ سیرز (فروشگاه زنجیرهای) بهشدت محصولاتی نظیر محلول آمونیاک (جوهرنمک)، بوراکس و صابون لباسشویی و دستشویی را تبلیغ میکرد.
- در طول نیمه اول قرن نوزدهم، همگام با پیشرفتهای مهم در سیستم آبرسانی، دفع زباله و شبکه فاضلاب، صنعت تولید صابون در ایالات متحده ۴۴ درصد رشد داشت.
- در دهههای ۶۰ و ۷۰ قرن نوزدهم، بازاریابی محصولات بهداشتی رو به افول گذاشت؛ زمانی که آنتیبیوتیکها و واکسنها با کمترین تأکید بر قابلیت پاسخگویی افراد، به عنوان پاسخی برای عوامل بیماریزای عفونی شناخته شدند. اما پس از آن، در اواخر دهه ۸۰ قرن نوزدهم، بازار محصولات بهداشتی (شخصی و خانگی) ۸۱ درصد رشد کرد.
صاحبنظران به «بازگشت نگرانی عمومی برای پیشگیری از بیماریهای عفونی» اذعان کردند و سخت نیست فکر کنیم که بیماری ایدز به عنوان بخشی از آن نگرانی بوده است. اگر شما در کار بازاریابی هستید، هرگز یک بحران و پیامهای تأثیرگذار آن را از دست ندهید.
- این مقاله به یک آمار نظرسنجی گالوپ در سال ۱۹۹۸ استناد میکند که بر اساس آن ۶۶ درصد بزرگسالان، نگران وجود ویروسها و باکتریها بودند و ۴۰ درصد عقیده داشتند که این میکروارگانیسمها بیشازپیش در حال گسترش هستند. مؤسسه گالوپ همچنین گزارش کرد که ۳۳ درصد بزرگسالان اظهار میکنند که برای حفاظت از محیط خانه به پاککنندههای آنتیباکتریال نیاز دارند و ۲۶ درصد بر این باورند که نیاز دارند از پوست و بدن خود محافظت کنند.
آنها و حتی پزشکان در اشتباه بودند. آنها به میزان بسیار زیادی آنتیبیوتیک تجویز میکنند. این شاید لطف بزرگی به سیستم ایمنی باشد، زمانی که با یک عفونت مهلک روبهرو شده است، اما، چون آنتیبیوتیکها بدون دلیل موجه استفاده میشوند، باکتریهای مفید موجود در معده و روده را از بین میبرند و باعث میشوند مقاومت باکتریها افزایش یافته و حتی کشندهتر شوند.
دانشمندی که در سازمان بهداشت جهانی برای گسترش سیاستهای جهانی در جهت محدودکردن استفاده از آنتیبیوتیکها تلاش میکرد به من گفت که از نظر فلسفی، این درسی برخلاف سیاست یک قرن بازاریابی است: «تا وقتی تلاش میکنیم که هرگونه ریسکی را از محیط زیستمان حذف کنیم، سالمتر نخواهیم بود». دکتر کی. جی. فوکودا گفت: «ما باید از فکر نابودی این چیزها از محیط زندگیمان دست برداریم. این فقط ناشی از یک ترس خاص است».
آیا بیشتر موارد بهداشت ما، کاربردی، باارزش و محافظ حیات است؟ بله. آیا ما بیش از حد، اصلاحشده (بیعیب) هستیم؟ بعضی اوقات. آیا دست توی بینیتان کردهاید یا راه دیگری در پیش گرفته اید؟ شاید اصرار برای دست توی بینیکردن، قسمتی از یک استراتژی اولیه برای آگاهی سیستم ایمنی از میزان میکروبهای موجود در محیطمان باشد، اقدامی هوشیارکننده که سیستم دفاعی شیک شما را آموزش دهد. بله ممکن است.
منبع: NewYorkTimes
ترجمه: ناهید هادینژاد