خبر فوری
۱۷:۳۷ - ۰۵ تير ۱۴۰۱
تعداد‌بازدید‌: ۲۶۱

شکی نیست که در سال‌های اخیر بخصوص با وجود همه‌گیری و تعطیلی سالن‌های سینما، نتفلیکس به یکی از غول‌های بزرگ صنعت سینما تبدیل شده. هرچند این پلتفرم آثاری را از هر ژانر، هر فیلمساز و با هر سطح بودجه به نمایش می‌گذارد، اما نتفلیکس با ایجاد زندانی سینمایی سعی می‌کند توجه مشترکین خود را برای مدتی طولانی‌تر جلب کند.

با وجود از دست دادن مشترکان و کاهش درآمد اخیر در دنیای پس از فروکش‌کردن همه‌گیری، نتفلیکس همچنان در قله‌ی استریم ایستاده است و با مشت آهنین از بالا به پایین، به دنیای سینما نگاه می‌کند. علاوه‌بر فیلم‌ها و سریال‌های اصلی این پلتفرم که طیفی از آثار عالی تا متوسط را شامل می‌شوند، تعداد بی‌پایانی از نمایش‌ها و فیلم‌های نتفلیکس که کمتر شناخته شده‌اند هم برای تماشا وجود دارد. مسئله این است که چرا همه این فیلم‌ها و سریال‌ها مشابه و یکسان‌اند؟

این‌طور به نظر می‌رسد که مرگ سینمای هنری واقعی نزدیک است؛ اما دلیل آن چیست؟ در ادامه توضیح خواهیم داد که پروسه‌ی تولید سینما چگونه تغییر کرده است، نقش نتفلیکس با الگوریتم میلیارد دلاری‌اش که دائماً ما را در چرخه‌ای از آنچه خودمان تولید می‌کنیم گیر می‌اندازد، در این تغییرات چیست و آیا می‌توانیم از خطر قریب‌الوقوعی که در کمین سینما به عنوان یک هنر است، فرار کنیم؟

یکنواختی تولیدات نتفلیکس

نتفلیکس علاوه بر اینکه یکی از بزرگترین پلتفرم‌های استریم است، به عنوان استودیوی فیلم‌سازی نیز شناخته شده است. تنها در سال ۲۰۲۱، نتفلیکس ۱۲۹ فیلم در ژانرهای مختلف تولید کرده است، از فیلم غیرانگلیسی زبان رامین بحرانی، ببر سفید گرفته تا وسترن‌های اکشن مانند «هرچه سخت‌تر زمین می‌خورند» (The Harder They Fall) و تریلرهای هیجان‌انگیز و دلهره‌آور مانند «بازی جرالد» (Gerald’s Game).

علی‌رغم تنوع ژانری، تقریبا هر فیلمی که توسط نتفلیکس تولید می‌شود، از لحاظ بصری و زیبایی‌شناسی ساختار مشابهی دارد که مخصوص ساخته‌های این کمپانی است و اساساً می‌توان برچسب «نتفلیکسی» به آن زد. اگر به فیلم‌های نتفلیکس دقت کنید، متوجه خواهید شد که فیلمبرداری تمام آن‌ها بسیار نرم و روان است. حتی بحرانی که با ساخت درام‌های سبک و واقع‌گرایانه، نامی برای خود دست و پا کرده بود هم تسلیم زیبایی‌شناسی تمیز و صیقلی نتفلیکس شده است.

درست است که هیچکس توقع چندانی از زیبایی‌شناسی تولیدات نتفلیکس ندارد، ولی این نکته را نباید نادیده گرفت که فیلم‌هایی هم در بین تولیدات این کمپانی وجود دارد که مشخصا برای برنده شدن در اسکار ساخته شده و توسط کارگردانان بزرگی مانند مارتین اسکورسیزی، گیرمو دل تورو، و برادران کوئن ساخته شده‌اند.

اگر این استثنائات را نادیده بگیریم، نتفلیکس دریافته است که کنتراست کم و فوکوس ملایم پرزرق و برق برای چشمان مخاطبان خوشایند است و باعث می‌شود بیننده با انتخاب تولیدات نتفلیکس احساس راحتی کند. با همین نکته داستان‌هایی که از خوب تا بد و حتی کاملاً وحشتناک را شامل می‌شود، یکسان به نظر خواهند رسید، پس چرا نتفلیکس به تولید فیلم‌هایی که همگی تا حدی یکسان هستند، ادامه می‌دهد؟

 الگوریتم ساخت زندان سینمایی

الگوریتم نتفلیکس به لیست «تماشاشده‌ها»ی شما وابسته است، لیستی که هرگز پایان نمی‌یابد و شما را درگیر زندانی سینمایی خواهد کرد.

نتفلیکس از مردم می‌خواهد تا حد امکان فیلم‌های بیشتری را تماشا کنند. یکی از راه‌های تشویق آن‌ها به انجام این کار این است که فیلم‌ها را یکسان جلوه دهد تا مخاطبان باور کنند تمام فیلم‌های پیشنهادی نتفلیکس را دوست خواهند داشت، زیرا شبیه فیلمی است که اخیراً تماشا کرده‌اند. با این‌ کار نتفلیکس ریسک غافلگیر کردن سلیقه‌ی شما را دور می‌زند.

این الگوریتم داده‌های منفعل و فعال شما را ردیابی می‌کند و فیلم‌هایی را که شما تماشا کردید، در یکی از ۲۰۰۰ گروه‌بندی خود بر اساس سلیقه‌های مختلف مرتب می‌کند تا شما را به بیشتر تماشا کردن تشویق کند.

دریافت پیشنهاد تماشای فیلم‌هایی که شما را به یاد فیلم محبوبتان می‌اندازد خوب به نظر می‌رسد، اما در نهایت می‌تواند منجر به گرفتار شدن در حلقه‌ی تماشای فیلم‌های یکسان شود. اگر تصمیم دارید چیزی را تماشا کنید که خارج از سلیقه معمول سینمایی شما است، باید دائما خودتان پیگیر فیلم‌ها در نتفلیکس باشید. زیرا این الگوریتم به شما اجازه کاوش نمی‌دهد و افق‌ها و تجربیات سینمایی شما را محدود می‌کند.

محدودیت‌های ایجاد شده توسط این الگوریتم در نهایت آثار هنری و سینمایی جدید را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در سال ۲۰۱۸، معیار انتخاب پروژه‌های نتفلیکس ۷۰ درصد بر اساس تجزیه و تحلیل انسانی و ۳۰ درصد بر اساس داده‌های جمع‌آوری شده از الگوریتم‌های کاربران بود. این داده‌ها شامل آنچه کاربران تماشا کرده‌اند و مدت زمانی که هر فیلم را تماشا کرده‌اند، می‌شد. در واقع به جای تعقیب فیلم‌هایی که داستان آن‌ها به طور طبیعی طبق فرهنگ عامه جامعه شکل می‌گیرند، یک کامپیوتر در نقش داستان‌گو ظاهر می‌شود و آنچه را که ما می‌خواهیم تفسیر می‌کند؛ نه اینکه با داستان‌های خلاقانه واکنش احساسی بیننده را بر‌انگیزد.

هوش مصنوعی تمرکز ما را از جنبه‌ی هنری سینما برمی‌دارد و ما نمی‌توانیم در برابرش مقاومت کنیم. در خلق داستان‌های الگوریتمی، هیچ نوآوری و ریسکی وجود ندارد و این نوع فیلم‌سازی تجاری از طریق جلب توجه با جلوه‌های ویژه‌ی غلیظ، برش‌های ویرایشی سریع لیزری و با این فرض که ما فقط علاقه‌مند به تماشای آنچه هستیم که قبلا تماشا کرده‌ایم، به حیات خود ادامه می‌دهد.

اکثر فیلمسازانی که در حال خلق هنر جدید هستند، سبک‌های هنری قدیمی را در آثار خود تداعی می‌کنند، آثار تثبیت‌شده‌ای را که گروه فرهنگی آن‌ها را خوب تشخیص داده، از بین می‌برند و آثاری واقعاً نوآورانه می‌سازند که ایده‌های اصلی را فراتر از مرزهایشان می‌برد. فیلمسازی و به طور کلی ذهن‌های خلاق همیشه از یکدیگر الهام می‌گیرند تا در این دنیای پست مدرن آثار خوبی بسازند، اما بخشیدن جایگاهی والا و ارزش‌گذاری برتر نوآوری‌های جدید می‌تواند انبوهی از سبک‌های مشابه را بیافریند.

در آستانه‌ی ورود به جهنم سینمایی

تقاضا برای ساخت فیلم‌های جدید به شدت افزایش یافته است. ما به‌عنوان بیننده فیلم و سریال بیشتر و بیشتری برای تماشا می‌خواهیم و نتفلیکس اینجاست تا به این خواسته‌ی ما پاسخ دهد.

این حقیقت همواره وجود دارد که برخی از تولیدات سینمایی به عنوان هنر طبقه‌بندی می‌شوند و برخی دیگر از آنها هستند که با وجود مزخرف بودن، ما منفعلانه از آن لذت می بریم. نتفلیکس هم به پلتفرمی تبدیل شده است که کمیت را به کیفیت ترجیح می‌دهد. تد ساراندوس، مدیرعامل نتفلیکس، گفته است که وقتی منتقدان درباره‌ی مخاطبان خاصی صحبت می‌کنند که به خوب یا بد بودن کیفیت یک فیلم اهمیت می‌دهند، این مخاطبان عموم مردم نیستند. اگر از نظر ساراندوس، عموم به کیفیت اهمیت نمی‌دهند، پس چرا نتفلیکس به خودش زحمت ساخت فیلم‌های باکیفیت را بدهد؟

اما این استدلال ساراندوس تغییر نحوه ارتباط مردم با محتوا را برجسته می‌کند، درواقع مخاطب امروزی اصلاً با دید انتقادی به هنر سینما نگاه نمی‌کند. مردم بدون اینکه عمیقا با فیلم درگیر شوند، فقط محتوای بیشتری برای تماشا می‌خواهند، بی‌خبر از اینکه با این‌کار اختیار و انعطاف‌پذیری خود را از دست داده، مطیع‌تر، تلقین‌پذیرتر می‌شوند.

اگر می‌ترسیم چیز جدیدی کشف کنیم یا درباره چیزی که تماشا می‌کنیم انتقاد کنیم، در چرخه‌ای از «سینمای ایمن» گرفتار شده‌ایم که درواقع اصلا ایمن نیست بلکه محدودکننده است.

نه اینکه تماشای ساده و منفعلانه همیشه بد باشد. همه‌ی ما فیلم‌ها و سریال‌هایی داریم که نقطه‌ی امن ما هستند و دوست داریم آن‌ها را بارها و بارها تماشا کنم. اما تماشای منفعلانه نباید تمام چیزی باشد که ما از سینما می‌خواهیم. وقتی ما فعالانه تماشا نکنیم، درواقع به استودیوها و شرکت‌های تولید سینمایی این پیام را می‌رسانیم که سرگرمی تنها چیزی است که می‌خواهیم و به آن میل داریم، بدون توجه به کیفیت آن. در این صورت تولید فیلم‌های خلاقانه متوقف شده و سینمایی که به‌جا می‌ماند، یک فیلم است که بارها و بارها به اشکال گوناگون تولید شده.

منبع: No Film School

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: